*****212 امین روز تولد
چند روز پیش که داشتیم از عوارضی رد می شدیم، یه آگهی بزرگ دیدیم. قرار بود 15 تیر همزمان با نیمه شعبان جشنواره گیلاس در الموت برگزار بشه. قرار گذاشتیم ما هم بساط ناهارو فراهم کنیم و ظهر راه بیفتیم تا بتونیم ناهارو تو الموت بخوریم. هم فاله هم تماشا. اما من که میدونستم جشن دیرتر برگزار میشه، خودمو به خواب زدم. مامانی ناهارو درست کرد و هی منتظر شدن تا من بیدار شم و راه بیفتیم، اما بیدار نشدم که نشدم. این بود که سفره انداختن و ناهارو تو خونه خوردن. خیالم که از این بابت راحت شد، به خودم کش و قوسی دادم و بیدار شدم. تا ناهار بخورم و لباس بپوشم شد 15 و راه افتادیم. تو ماشین کلی خوش به حالم شده بود، هم از مناظر زیبای اطراف لذت می بردم ...
نویسنده :
آیهان فرمانروای ماه
9:43