آیهانآیهان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

آیهان فرمانروای ماه

150 امین روز تولد

1391/2/15 22:44
613 بازدید
اشتراک گذاری

امروز، آخرین روز از 5 ماه فرمانروایی من رو زمینه. به همین مناسبت تصمیم گرفتم یه سری به اطراف و اکناف ممالک فرمانروایی و از جمله کمد فرمانروایی بزنم.

مدتی با رعایا به گفتگو نشسته و به صحبتهاشون گوش سپردم. قورباغه درخشان قرمز رو هم که تازه به مقر فرمانروایی وارد شده بغل کرده و مورد تفقد قرار دادم!

در این احوال بودم که خبر آوردند پادشاه اعظم یک موجود عجیب گرد و سبز رو زیر بغل زده و وارد مملکت شده. ردای خود عوض کرده و رفتم که سر و گوشی آب دهم. موجود عجیبی بود. دست می زدم می چرخید. گاز می زدم، نمی شد. چنگ می زدم، در می رفت. از هر طرف هم نگاه می کردم، یک شکلی بود. دیدم اینجوری نمیشه. گفتم لوازم جراحی رو بیارن تا شاید با تشریح این موجود گرد و تپل سر از کارش در بیارم. لوازم رو که آوردن و چاقو رو بهش زدم، دیدم عجب خونی داره ازش میره. وااایییی، حالا باید چیکار کنم؟!

پادشاه اعظم گفت: نگران نباش فرمانروا! به این میگن هندوانه. آدما اینو میخورن. شما هم اجازه داری به روال همه چیزای دیگه، اینو هم گازش بزنی و امتحان کنی!

اول سعی کردم با دو دستم نصفش کنم. اما نشد که نشد!

بعد مزش کردم. واااااای چقدر نرم و شیرین و خوشمزه بود. مزه اش از مزه فرش و پتو و جغجغه و گوشی تلفن و ... خیلی بهتر بود.

فقط نمی دونم چی قاطیش کرده بودن که اینقدر شاد و خوشحال شده بودم. تا ساعتها همه اش داشتم میخندیدم، تو خواب و بیداری.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

رها
12 خرداد 91 21:00
وای خیلی خوشحالم که دوباره اومدین آخی عزیزم چه ذوقی کرده برای اولین هندوانه خوردن زندگیش شیطون بلای نازنازی
خاله مرضیه
13 مرداد 91 5:33
چه خوشکله .. چه ماهه.. بوس بوس هزار تا.