61 امین روز تولد- واکسن دوماهگی
امروز قراره برعلیه یه سری بیماری واکسینه بشم. مامانی حسابی دل نگران منه، اینو از چشاش می خونم. ولی من می دونم یه فرمانروا باید قوی باشه و به مشکلات بخنده...
واسه اینکه مامانی از نگرانی دربیاد، یه کم باهاش حرف می زنم...
چندتا شکلک براش درمیارم...
و میگم:" ملکهههه، واکسن که ترس ندارهههه!!"
* بقیه در ادامه مطلب *
انقد واسه مامانی، شکلک درآوردم که قبل از رفتن به درمانگاه خوابم برد...
واکسنش خیلی درد داشت، هردوتا پاهامو اوف کردن، اما من فقط یه ذره گریه کردم و زودی به خودم مسلط شدم...
سرمو گذاشتم و مثل یه فرمانروای قوی خوابیدم...
راستش درد امونم نمیداد، ولی برای اینکه ملکه غصه نخوره، اصلا گریه نکردم و آروم لبمو می گزیدم...
---------------------------------------
وزن: 7200 گرم ، قد: 63 سانتی متر ، دور سر: 41.5 سانتی متر
- مامانی فکر می کردم، وقتی واکسنت بزنن، نیم ساعت، یک ساعتی گریه کنی ولی آفرین به تو پسر شجاعم که خیلی خوب تحمل کردی. از قیافه ت معلوم بود درد می کشی ولی مثل یه مرد قوی گریه نکردی. من و بابایی هم مرتب حوله گرم روی پاهای کوچولوت گذاشتیم ( بیشتر روی پای چپت)، 24 ساعت اول هر 4 ساعت 15 قطره (دو برابر وزن به کیلوگرم) و 24 ساعت دوم هر 6 ساعت 15 قطره استامینوفن باید بهت بدیم، 24 ساعت سوم، فقط در صورتی که تب داشته باشی. پات رو نباید ماساژ بدیم و تا سه روز هم نباید به محل واکسنت آب بزنیم یا حمومت کنیم.