آیهانآیهان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

آیهان فرمانروای ماه

41 امین روز تولد

1390/10/27 21:43
967 بازدید
اشتراک گذاری

امروز نمیدونم چی شد که انگشتام چرخیدن و پیچیدن و گردیدن و ناغافل نماد پانتورکیست ها رو گرفتن:

بعدش یه نامرد اومد و به جرم سیاسی بودن، کلی منو مورد ضرب و شتم قرار داد، جوری که خون از سر و صورتم چکید:

و برای یه مدت بیهوش شدم:

* بقیه در ادامه مطلب *

به هوش که اومدم، دیدم مامانی و بابایی کلی غصه منو خوردن، واسه همین خودمو زدم به کوچه علی چپ و یکی دیگه از استعدادهای نهفته مو بروز دادم تا دلشونو شاد کنم. کلی با آویزهای تشک بازیم بازی کردم. مرتب با دستم به هویج تشک بازیم میزدم تا صدای جغجغه ش دربیاد و مامان و بابا ذوق کنن.

 عصر که شد یاد مصیبت هایی افتادم که امروز بهم گذشت و ناغافل، تشک مامان و بابا و تشک بازی خودمو حسابی آبیاری کردم، اونام منو انداختن توی تشت آب تا خودمم آبیاری بشم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان محمدجان
7 بهمن 90 22:56
ای پسملک شیطووووووووووووووووووون
dp
8 بهمن 90 1:16
سلام . ضمن آرزوی سلامتی و شادکامی برای شما و خانواده محترمتون . وبلاگ ملیسا جان مجددا با مطلب جدید به روز شد . با نظرات قشنگتون بنده و ملیسا خانم رو مفتخر کنید . ممنونم.
مامانی درسا
8 بهمن 90 2:29
آیهان خاله عزیزم ماشاالله هم داری آقا میشی و هم خوش تیپ ولی مامانش این ناخنای پسرمو براش میچیدی اینجور نمیشد . دوست دارم عزیزم .

سلام مامانی مهربون، من ناخنای فرمانروا کوچولو رو زود به زود کوتاه می کنم و سوهان هم می کشم، ولی با همون ناخنای کوتاه سوهان کشیده هم اگه دستکش دستش نباشه توی خواب حسابی صورتشو زخمی می کنه
مامان ترنم کوچولو
8 بهمن 90 12:11
سلام عزیز خاله.الهی زخمی شدی؟ترنم منم همش صورتشو زخمی میکنه اونم فقط پای چشاش از دست این کومچولوها که نمیدونن مامان و باباهاشون چی میکشن وقتی یه کوچولو زخمی میشن
مامان سمانه
9 بهمن 90 3:58
آخی از بس پسملمون شیطونه خدا حفظش کنه ولی هر چقدرم کوتاه کنی باز همینطوره مگر اینکه تا مدتی با دستکش باشه همه بجه ها اینطورن