آیهانآیهان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

آیهان فرمانروای ماه

ترس از سفر

1390/6/15 20:45
667 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسل مامان، امروز به ناچار با باباجون رفتیم دانشگاه تا بابایی آخرین امتحان این ترمو از بچه ها بگیره. منم نمرات رو تحویل دادم. ان شاءالله قراره فردا صبح زود هم با ماشین خودمون بریم تهران. اگه گفتی کجا؟!!

نمایشگاه مادر، نوزاد و کودک. آخ جووووون. میخوایم کلی چیزای خوشگل خوشگل واسه پسر نازمون ببینیم و اگه خدا بخواد برات بخریم. بعدش میریم ترمینال تا واسه نقده بلیط اتوبوس بخریم. برمیگردیم قزوین و شب از همین جا سوار اتوبوس میشیم. ولی من خیلی نگران توأم مامانی. آخه 6 ساعت رفت و آمد تهران طول میکشه و 10 ساعت هم تا نقده راهه و من می ترسم 16 ساعت تو ماشین بودن برات ضرر داشته باشه. ولی بابایی میگه اگه فردا نریم دیدن خونواده ش دیگه تا بعد دنیا اومدن تو نمیشه. ما هم به خاطر دل مهربون بابایی، دلمون رو باید مثل یه شیر جنگل قوی کنیم و از چیزی نترسیم. تو به منم دلداری بده مامانی، آخه من دفعه پیش که تو دانشگاه اونجوری شد حسابی ترسیدم. خیلی خیلی دوستت دارم کوچولوی نازنینم.

راستی مامانی، ایندفه ما با بابایی برنمیگردیم خونه، آخه من میخوام برم تبریز و با مامان جون جمیله برای سیسمونیت کلی چیزای خوشگل درست کنیم.از وقتی با بابایی عروسی کردم این دومین باریه که قراره ازش دور باشم. دفعه پیش هم به ناچار به خاطر مصاحبه دکترا دو روز ازش دور بودم. هنوز تا روقت جدایی پنج روز مونده ولی من از چند روز پیش، حسابی دلتنگ بابا جونت شدم، وقتی دور از همیم خیلی سخت میگذره ولی به خاطر تو گل پسرم این دفعه رو تحمل می کنیم و زودی برمیگردیم. باشه مامانی؟

خدا جون لطفاً مواظب فرشته کوچولوی من و بابای مهربونش باش.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان قندعسل
15 شهریور 90 20:44
سلام عزیزم سفر خوش نگران نباش ایهان جون که خداروشکر فرمانده اییه واسه خودش پس از چی میترسی
مامان آرمان
19 شهریور 90 23:38
سلام.سفرتون بی خطر و امیدوارم بهتون خوش بگذره و بتونی وسایل خوشگل خوشگا برای گل پسرتون تهیه کنی.فقط مواظب خودت باش.
مامان رادين
22 شهریور 90 14:17
سلام سفرتون بخير حسابي مواظب خودتون و آيهان باشين.