آیهانآیهان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

آیهان فرمانروای ماه

توپولی ناز- دومین تصویر نی نی

1390/3/10 19:37
1,596 بازدید
اشتراک گذاری

سلام کوچولوی 12هفته و 2 روزه مامان و بابا. امروز وقت دکتر داشتیم تا خانم دکتر ببینه فرشته کوچولوی ما چیکارا میکنه.

صبح با ماشین، بابائی رو رسوندیم پیش تاکسی های تهران و بعد من و تو رفتیم مطب. جای پارک پیدا نمیشد و به زور یه جائی پیدا کردیم. بعد از نیم ساعت خانم منشی بهمون گفتن که بریم داخل. خانم دکتر منو خوابوند رو تخت تا عکستو ببینه...

عزیزدلم از دفعه پیش تا حالا انقد بزرگ و نانازی و توپول موپولی و خوردنی شده بودی که نگو. منم انقد محو دیدن و قربون صدقه رفتنت شده بودم که اصلا متوجه نشدم خانم دکتر چیکار میکنه و چه جوری صدای قلب مهربون کوچولوتو میشنوه. فقط آخرش از خانم دکتر خواستم تصویرتو بهم بده تا هم به باباجونت نشون بدم و هم واسه آلبومت نگه دارم. بعدشم انقد هول بودم که واسه بابات تعریف کنم چه شکلی هستی که به کل یادم رفت قرص آهنی که خانم دکتر برام نوشته بود از داروخانه بگیرم.

از مطب تا حتی داخل خونه کلی به باباجون اس ام اس زدم (البته نه موقع رانندگی) و با آب و تاب براش تعریف کردم که چقد به به و نانازی هستی. میدونم دل باباجون رو حسابی آب انداختیم. آخه باباجون مثل ما همه ش دوست داره با من و شما بیاد مطب دکتر و تصویر فرشته کوچولوشو ببینه و صدای قلبشو بشنوه ولی خانم دکتر رو در مطبش زده که "ورود آقایان اکیداً ممنوع". الانم ازم می پرسید صدای قلبش چه جوری بود؟ - معلوم نشد نی نی گلمون دختره یا پسر؟

خیلی واضح نیست ولی من تو مطب دکتر حسابی نگات کردم عسل من. انقد ماه و توپولی هستی که نگو. دستا و پاهات بلند شدن. تازه شکمتو ببین شکموی مامان، ایییییین هواااااا گنده ست، مثل شکم حاج اکبر. همینه من از خوردن سیر نمیشم.

 

فدای صورت ماهت هم بشم.

نگات که کردم انگار خواب بودی، مثل یه فرشته کوچولو انقد ناز و آروم و بامزه خوابیده بودی که دلم می خواست درسته بخورمت.

خیلی خیلی دوستت داریم نازنیم. سلامت و قوی باشی.

 

                                                             

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)