275 امین روز تولد-کارهای روزمره فرمانروا
275 امین روز تولد-کارهای روزمره فرمانروا 1391/06/16
هر روز صبح زود که از خواب بیدار می شم کلی کار دارم که باید انجام بدم. اول سری به اتاق بابا مامان می زنم ببینم بیدار شدن یا نه؟
بعد از کمی نرمش و ورزش صبحگاهی موقع صبحونه است. دو سه تا پنکیک با مقداری شیر و تخم مرغ و مخلفات معمولا تا حدودی گشنگیمو برطرف میکنه!!!
اگه وسایل خونه نیاز به تعمیر داشته باشه، دست بکار میشم. اصولا چرخ خیاطی وسیله مناسبی برای تعمیر کردنه، چون قطعات زیادی داره و غیر از من بقیه نمی تونن از عهده تعمیرش بربیان!!
بعد از کارای خونه، نوبت خریدهای خارج خونه است. معمولا برای اینکار سوار ماشین میشم و اگه تنظیماتش درست نباشه، اول تنظیمشون میکنم مثل صندلی، آینه، کمربند، ترمز و ...
در حین رانندگی هم اگه فرصت توقف و ریختن آب توی لیوان رو نداشته باشم، با همون بطری آب می خورم که وقتم گرفته نشه. البته می دونم اینکار خوبی نیست ولی ناچاریه دیگه، چیکار کنم آخه؟
از خرید بیرون که برگشتم، مقدمات ناهار رو فراهم میکنم. برای اینکار لازمه برم سراغ اجاق گاز!! (نمی دونم این بابا و مامان چیکار می کنن که همه کارا افتاده رو دوش من، آخه منم آدمم به خدا!!!)
تا ناهار آماده بشه، میرم برای رعایا سخنرانی کرده و به حرفاشون گوش میکنم. البته گوش کردن من واقعیه ها! مثل بعضیا نیست!!
این محبت دوطرفه بین من و رعایا باعث میشه در حمایت از من به خیابونا بریزن و اظهار ارادت کنن. من هم داداشی رو میفرستم تا این حمایتهای مردمی و خودجوش رو سروسامان بده و اگه لازم باشه براشون وسایل حمل و نقل و پذیرایی فراهم کنه. البته فراموش نمی کنم بعدا هم به نحو مناسبی از شرمندگیشون در بیام!!
