آیهانآیهان، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

آیهان فرمانروای ماه

گوسفند آیهان جون

1390/8/17 9:30
1,291 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزدلم، پسر خوشگل و نازم. دیروز عید قربان بود و باباجون به خاطر سلامتی تو نازنین پسرمون، یه گوسفند قربانی کرد. البته چون ما اینجا کسی رو نداریم، بابایی یه آقایی رو آورد که سر گوسفندو ببره. غصه ت نشه ها مامانی، گوسفنده راحت مرد، تقلا و بع بع هم نکرد، آروم و بی صدا کشته شد، انگار که اعتراضی نداشت و دلخور نبود. بابایی و من هم تا 1.5 بعد از نصف شب بیدار بودیم و مشغول تمیز کردن گوسفند و قسمت کردن گوشت ها. اولین بارمون بود ازین کارا می کردیم. از خستگی و درد شونه و کمر مردیم ولی به عشق تو تحمل کردیم. ان شاءالله که خداجون قبول کنه

آقا گوسفنده گونی تنش کرده تا جعبه ماشینمونو کثیف نکنه!

آقا گوسفنده از گونی اومده بیرون تا سر و گوشی آب بده!

آقا گوسفنده و آقای قصاب تو حیاط خونه!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان مانلي
21 آبان 90 12:53
من شك ندارم گوسفنده راحت نمرده .آيهان هم اين را خواهد دانست.گوسفندها مثل همه ي موجودات ديگر بي شك از سر بريده شدن بيزارند.اما سرنوشت آنها گوسفندي است.چه مي شود كرد.
اين يك توجيه ماماني است .





قبلا گوساله کوچولویی رو دیده بودم که توی لحظات قبل از مرگش، شرشر اشک میریخت و بسیار عصبی بود، نه آب می خورد و نه نوازش کسی رو می پذیرفت. تازه از مادرش جدا شده بود و انگار که میدونست به زودی خواهد مرد، التماس میکرد رهاش کنن ولی گریزی نبود، اون باید کشته میشد تا نذر آدم ها ادا بشه!!، تا بچه آدم سالم بمونه و از بلا دور باشه!!!...
راستش من و بابای آیهان هیچکدوم نتونستیم تو اون لحظات گوسفند بیچاره رو نگاه کنیم و بعدا فیلمش رو دیدیم. گوسفنده واقعا هیچ تقلا و بع بعی نداشت، انگار که میدونست از مرگ گریزی نیست. آروم و بی صدا مرد..
گاهی مثل سرنوشت خود ما آدم هاست، بعضی هامون راحت می پذیریم و بعضی هامون وحشت می کنیم ولی گریزی نیست...
مامان مانلي
25 آبان 90 14:30
آب طلب نكرده هميشه مراد نيست گاهي بهانه اي ست كه قرباني ات كنند