بدآموزی
سلام مامانی، صبح بخیر. حسابی داری وول میخوریا عزیزدل مامان!
بعد از بی خوابی دیشب و فقط 2 ساعت خواب، ساعت 6 واسه نماز از خواب بیدار شدیم. ولی مامانی احساس میکنم من و تو غیر از اینکه کلی کار خوب از همدیگه یاد گرفتیم، دو تا کار بد هم از همدیگه یاد گرفتیم.
اولی اینکه تا 2 هفته پیش، تو همیشه وقت اذان فوری بیدار میشدی و وضو میگرفتی و نمازتو میخوندی، ولی الان دو هفته ست مثل مامان و بابا یه وقتایی ، فقط یه وقتایی واسه نماز اول وقت تنبلی میکنی و با ما مشغول نماز میشی. البته فدای تو گل پسرم بشم که میدونی نماز جماعت ثوابش بیشتره و هرچه تعداد نفرات بیشتر، ثوابش هم بیشتر. میدونم مامانی داری فدارکاری میکنی تا ثواب نماز من و بابا بیشتر شه. واسه همینم من و بابا هم سعی میکنیم دیگه نمازامونو اول وقت بخونیم تا فرشته کوچولومون از بقیه فرشته ها عقب نمونه.
از اون طرف منم مثل تو شدم که بیشتر شب رو بیداری و هی اینور و اونور وول میخوری و در عوض روز میگیری میخوابی. امان از دست ما، مادر و پسر. باید یه فکر اساسی بکنیم تا هردومون بچه های بهترتری بشیم.